شنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۹

آن لحظه

امشب حالم خوب نبود. اومدم ایملیمو چک کنم، که دیدم یکی از دوستام آنلاینه. شروع به صحبت کردیم و رسیدیم به دلیل بد بودن حالمون. گفتم که فکر می کنم دلیل حال بد من اعمال و رفتارمه...
بگذریم. رسیدیم به قرآن و یه آیه که مو به تنم سیخ کرد.

حَتَّىٰ إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ «20»
وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21»
وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَٰكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ «22»
وقتى به آتش مى‏رسند ، گوش و چشم و پوستشان به اعمالى كه همواره انجام مى‏دادند گواهى مى‏دهند«20»
و آنان به پوستشان مى‏گويند : چرا بر ضد ما گواهى داديد ؟ مى‏گويند : همان خدايى كه هر موجودى را به سخن آورد ، ما را گويا ساخت ، و او شما را نخستين بار آفريد و به سوى او بازگردانده مى‏شويد . « 21»
و شما [هنگام ارتكاب گناه در دنيا] از اينكه مبادا گوش و چشم و پوستتان بر ضد شما گواهى دهند ، پنهان نمى‏شديد ، بلكه گمان كرديد كه خدا بسيارى از آنچه را كه [در خلوت] مرتكب مى‏شديد ، نمى‏داند ! ! « 22»

۱ نظر:

لیلا گفت...

مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود.

ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.
کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس ، این طنابها برای چیست؟
جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.
طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان ،
طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.
سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:
اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.

مرد گفت طناب من کدام است ؟
ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم،
خطای تو را به حساب دیگران می گذارم ...
مرد قبول کرد .

ابلیس خنده کنان گفت :
عجب ، با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت