سه‌شنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۵

پاي متوهم نماها به اينجا هم باز شده



آنچه مي خونيد بخش هايي از سخنان آقاي جوادي آمليه، بخونيد تا در موردش بنويسم
"وقتی رسول خدا به امپَراطوری روم می‏گوید: می‌آیی یا بیاورم‌ات؟! این حرف کی است؟ برای امپراطوری غرب، روم می‏نویسد: می‌آیی یا بیاورم ات؟! این نامه‌ها‌ست! آنوقت این اسلام را معرفی می‏کند، مسلمان را معرفی می‏کند، دیگر ذلّت‌پذیر نیست؛ گرفتار این نیست که حالا آژانس چه فتوایی می‌دهد! البرادعی چه فتوا می‏دهد! چه جور تهدید می‏کنند. کفّاری که پا بند نیستند و پایشان هم به جائی بند نیست، دارند ما را تهدید می‏کنند. مایی که هم پابندیم، هم پایمان بسته است؛ به قدرت اَزلی بسته است، خوب چه ترسی ما داریم؟ ما از کسی پیروی می‏کنیم که به دو امپَراطوری فرمان داد که: می‏آیی یا بیاورمتان؟! هر دو را هم آورد؛ مگر آن روز خاورمیانه بیش از دو امپراطوری داشت؟ مگر شرق حجاز ایران نبود؟ مگر غرب حجاز روم نبود؟ مگر هر دو را وجود مبارک پیامبر به بند نکشید در آن نامه ؟!! آن نامه کجا، نامة مالک اشتر کجا ؟! نامة مالک اشتر بَضعَهٌ مِنْ ذلِکَ الکِتابْ..."
آقا اين بزرگوار بدجوري تو اشتباه افتاده . مي دونين بعضي وقتها آدم يه خالي مي بنده يواش يواش واقعا باورش ميشه و توهم مي گيردش. داستان انقلاب ما هم اينه. آقا علم دارين بيارين. دانش دارين بيارين. سلاح دارين بيارين وسط باهاش دنيا رو بگيرين. اما جان من عزيز من شما كجا و پيامبر؟آقا نگيم اين حرف ها رو اونهايي كه يه چيزي مي فهمين بهمون مي خندن...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام . اسم جدید مبارک .ولی من اولی رو بیشتر دوست داشتم

ناشناس گفت...

yeki sime ina ro az bargh bekeshe?!!