چهارشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۴

اون صدام رو دوست نداشت زبونش رو بریدند

سلام
خوبین
امروز اومده بودم یه چیزایی بنویسم ولی اینقده حالم گرفته شد که نگو!
نمیدونم شما سامرا رفتین یا نه؟
من چند باری رفته بودم. یعنی هر سفر سعی میکردم بیشتر برم اگر هم نمی شد که هیچ!
می دونین حرم سامرا و سرداب اکثر اوقات خالی بود.
آخه بیشتر ساکنین شهر رو سنی ها تشکیل می دن که خیلی هاشون هم ناصبی هستند.
ناصبی می دونین که یعنی چی؟
می گن نصف گنبد خراب شده. آخه خدایا تاکی باید این جوری باشه؟
تاکی همیشه ضعف و ناتوانی؟
می دونین هرچی فکر می کنم بیشتر آتیش میگیرم.
رسانه های ایرانی هم همش تقصیر رو گردن آمریکایی ها می اندازند اما باور کنین توی این چند وقتی که من اونجا بودم از اونها بدی ندیدم که از عرب های پست دیدم
اونها حقشون همون صدام از خدا بی خبر بود که اجازه نده نفس بکشن.
باور کنین سقبر اول که رفته بودیم از یه بچه پرسیدیم صدام رو دوست داری؟ گفت نعم. گفتیم چرا آخه؟ یه کسی رو نشون داد و گفت اون صدام رو دوست نداشت زبونش رو بریدند!
همیشه در طول تاریخ شیعه به تفرقه افکنی و تعصب متهم می شده اما تجربه من برعکس نشون می ده
آقا مخلصیم

هیچ نظری موجود نیست: