ديدم كه دوستي در اينترنت سوالاتي رو در مورد واقعه كربلا عنوان كرده. راستش من معتقد نيستم كه هرچه در مورد اين واقعه شنيديم صد در صد راسته، اما اصل و اصول اون واقعيته.
جالبه بدونين كه مرحوم استاد مطهري هم اصلا كتاب حماسه حسيني رو در مورد تحريفات واقعه عاشورا نوشتند كه خوب البته نظرات خود ايشون رو منتقل مي كنه. پس قرار نيست هر چيزي رو ميشنويم بدون دليل بپذيريم! و اين اتهاميه كه اين دوست در اين مورد به ما زده.
اما بخش اول مطلب ايشون رو به قلم خودش بخونين:
تخست در مورد بی آبی ، وضعیت بیابانی و عطش حسین و یارانش:
همانطور که میدانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده. در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان
بی آب و علف باشد
مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید.
واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟
از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید.
تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملا زیر شهر با فرا گرفته اند.
72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر بکنند؟
اما یک نکته ی جالب دیگر
در داستان هایی که از واقعه ی عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده ، یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. مسلما کاروان برای سیر کردن خود علف نمی خورده.
پس این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود، مثلا گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز میتوانستند از شیر همین
حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده ، عرب به خوردن شیر شتر علاقه ی بسیار دارند ، میتوانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند.
باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین:
هارون الرشيد را در حالى پشت سر گذاشتم كه قبر حسين عليه السلام را خراب كرده و دستور داده بود كه درخت سدرى را كه آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سايهبانى
براى آنان قطع كنند. (تاریخالشیعه،محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار،ج 45،ص 39
قبر شريف آن حضرت مورد تعرضو دشمنى متوكل عباسى قرار گرفت.او به توسط گروهى از
لشكريانش قبر را احاطه كرد تا زائران به آن دستريس نداشته باشند و به تخريب قبر و كشت و كار در زمين آنجا دستور داد.. (اعیان الشیعه،ج 1،ص 628،تراث کربلا،ص 34;بحارالانوار،ج 45،ص 397)
سال 236 متوكل دستور داد كه قبر حسين بن على و خانههاىاطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ويران كردند و امر كرد كه جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگيرى كردند. (همان)
از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟
پس با این همه موارد چگونه حسین و کاروانش از تشنگی و گرمای هوا رنج دیده اند؟ آیا مذهب عقلی را که فکر که می کند نمی رباید؟
بايد بگويم به نظر من دوستي كه اين جملات را نوشته اند، به درستي برخي را واكاوي نموده اند اما در نتيجه گيري با استفاده از قياس با زمان حال و شرايط زندگي فعلي دچار لغزش شده اند.
گفته اند كه
"در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسد. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید"
اگر با موقعيت جغرافيايي كربلا آشنايي داشته باشيم مي دانيم كه در كربلا با كندن كمتر از اين مقدار نيز به آب خواهيم رسيد. در صورتي كه يكبار ديگر نيز به تواريخ و نقل هايي كه از كربلا موجود است، نگاه كنيم ميبينيم كه هيچ كجا صحبت از تيمم امام و اصحابشان براي نماز نيست(كه اگر بود از ديد راويان دور نمي ماند). حتي عباراتي هست كه اصحاب در شب عاشورا استحمام كردند تا پاكيزه به ديدار معشوق بشتابند.
در برخي روضه هاي قديمي هم شنيده ايم كه كودكان قافله در برخي خيمه ها پيرهن هاي عربي خود را بالا مي زدند تا با قرار گرفتن پوستشان روي زمين نمناك خنك شوند.
حال اين سوال پيش مي آيد كه اگر واقعا آب در دسترس بوده، پس اين داستان تشنگي چيست؟
بايد بگوييم كه در كربلا صحبت از بي آبي نيست، صحبت از عطش است.
چرا كه آبي كه از زمين كربلا قابل استخراج است آنچنان شور است كه به تلخي مي گرايد و آب آشاميدني هنوز هم كه هنوز است از فرات تامين مي شود. در آن زمان نيز آب آشاميدني از نقاط معيني از فرات تهيه مي شده كه حتي در اقوال مربوط به جنگ هاي حضرت علي با معاويه نيز از آن ياد شده است.
در تاريخ هست كه زماني كه لشكر حر به كاروان حسيني رسيد، حضرت دستور دادند كه همه همراه او و حتي چهارپايان سپاه را سيراب كنند. اگر آن منطقه اينقدر حاصلخيز و پر آب بود كه طبيعتا چنين كاري لطفي در حق آنان محسوب نمي شد.
از طرفي در مورد تغذيه ايشان برداشتي كرده اند كه چندان درست نيست. نوع خوراك نسلهاي قديم (حتي در كشور ما) متفاوت از آن چيزي بوده است كه ما مي پنداريم. چنانچه از فقه ما نيز پيداست در روزگار قديم قوت غالب مردم گندم يا جو بوده است.
كاروان امام حسين هنگام ورود به كربلا بيش از 200 نفر مرد و زن و بچه به همراه داشته كه تغذيه آنان از طريق گوشت گوسفند و بز و گاو نياز به همراه داشتن يگ گله بزرگ احشام داشته است. ممكن است بگويند كه پس تكليف شترها چي مي شود؟ بايد گفت با يك حساب سر انگشتي مي شود فهميد كه شير شتر هاي همراه يك كاروان كفاف رفع عطش 200 نفر را نمي دهد.
نمي دانم كه شما تجربه اسب سواري را داريد يا خير؟ خود اسب سواري بدون استرس و به عنوان ورزش جزء ورزشهايي است كه به شدت انسان را خسته مي كند.
آخرين نكته اين كه گفته اند در داستانهاي كربلا حرفي از گرسنگي نيست. در حالي كه در متون روايي ما هست كه امام حسين گرسنه و تشنه به كشته شد.
همه اينها در صورتي است كه ما به جنبه هاي ماورايي امام اعتقادي نداشته باشيم.
در فرصتي ديگر به آن جنبه ها نيز (به قدر دانشم) خواهم پرداخت.
جالبه بدونين كه مرحوم استاد مطهري هم اصلا كتاب حماسه حسيني رو در مورد تحريفات واقعه عاشورا نوشتند كه خوب البته نظرات خود ايشون رو منتقل مي كنه. پس قرار نيست هر چيزي رو ميشنويم بدون دليل بپذيريم! و اين اتهاميه كه اين دوست در اين مورد به ما زده.
اما بخش اول مطلب ايشون رو به قلم خودش بخونين:
تخست در مورد بی آبی ، وضعیت بیابانی و عطش حسین و یارانش:
همانطور که میدانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده. در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان
بی آب و علف باشد
مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید.
واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟
از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید.
تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملا زیر شهر با فرا گرفته اند.
72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر بکنند؟
اما یک نکته ی جالب دیگر
در داستان هایی که از واقعه ی عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده ، یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. مسلما کاروان برای سیر کردن خود علف نمی خورده.
پس این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود، مثلا گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز میتوانستند از شیر همین
حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده ، عرب به خوردن شیر شتر علاقه ی بسیار دارند ، میتوانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند.
باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین:
هارون الرشيد را در حالى پشت سر گذاشتم كه قبر حسين عليه السلام را خراب كرده و دستور داده بود كه درخت سدرى را كه آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سايهبانى
براى آنان قطع كنند. (تاریخالشیعه،محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار،ج 45،ص 39
قبر شريف آن حضرت مورد تعرضو دشمنى متوكل عباسى قرار گرفت.او به توسط گروهى از
لشكريانش قبر را احاطه كرد تا زائران به آن دستريس نداشته باشند و به تخريب قبر و كشت و كار در زمين آنجا دستور داد.. (اعیان الشیعه،ج 1،ص 628،تراث کربلا،ص 34;بحارالانوار،ج 45،ص 397)
سال 236 متوكل دستور داد كه قبر حسين بن على و خانههاىاطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ويران كردند و امر كرد كه جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگيرى كردند. (همان)
از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟
پس با این همه موارد چگونه حسین و کاروانش از تشنگی و گرمای هوا رنج دیده اند؟ آیا مذهب عقلی را که فکر که می کند نمی رباید؟
بايد بگويم به نظر من دوستي كه اين جملات را نوشته اند، به درستي برخي را واكاوي نموده اند اما در نتيجه گيري با استفاده از قياس با زمان حال و شرايط زندگي فعلي دچار لغزش شده اند.
گفته اند كه
"در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسد. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید"
اگر با موقعيت جغرافيايي كربلا آشنايي داشته باشيم مي دانيم كه در كربلا با كندن كمتر از اين مقدار نيز به آب خواهيم رسيد. در صورتي كه يكبار ديگر نيز به تواريخ و نقل هايي كه از كربلا موجود است، نگاه كنيم ميبينيم كه هيچ كجا صحبت از تيمم امام و اصحابشان براي نماز نيست(كه اگر بود از ديد راويان دور نمي ماند). حتي عباراتي هست كه اصحاب در شب عاشورا استحمام كردند تا پاكيزه به ديدار معشوق بشتابند.
در برخي روضه هاي قديمي هم شنيده ايم كه كودكان قافله در برخي خيمه ها پيرهن هاي عربي خود را بالا مي زدند تا با قرار گرفتن پوستشان روي زمين نمناك خنك شوند.
حال اين سوال پيش مي آيد كه اگر واقعا آب در دسترس بوده، پس اين داستان تشنگي چيست؟
بايد بگوييم كه در كربلا صحبت از بي آبي نيست، صحبت از عطش است.
چرا كه آبي كه از زمين كربلا قابل استخراج است آنچنان شور است كه به تلخي مي گرايد و آب آشاميدني هنوز هم كه هنوز است از فرات تامين مي شود. در آن زمان نيز آب آشاميدني از نقاط معيني از فرات تهيه مي شده كه حتي در اقوال مربوط به جنگ هاي حضرت علي با معاويه نيز از آن ياد شده است.
در تاريخ هست كه زماني كه لشكر حر به كاروان حسيني رسيد، حضرت دستور دادند كه همه همراه او و حتي چهارپايان سپاه را سيراب كنند. اگر آن منطقه اينقدر حاصلخيز و پر آب بود كه طبيعتا چنين كاري لطفي در حق آنان محسوب نمي شد.
از طرفي در مورد تغذيه ايشان برداشتي كرده اند كه چندان درست نيست. نوع خوراك نسلهاي قديم (حتي در كشور ما) متفاوت از آن چيزي بوده است كه ما مي پنداريم. چنانچه از فقه ما نيز پيداست در روزگار قديم قوت غالب مردم گندم يا جو بوده است.
كاروان امام حسين هنگام ورود به كربلا بيش از 200 نفر مرد و زن و بچه به همراه داشته كه تغذيه آنان از طريق گوشت گوسفند و بز و گاو نياز به همراه داشتن يگ گله بزرگ احشام داشته است. ممكن است بگويند كه پس تكليف شترها چي مي شود؟ بايد گفت با يك حساب سر انگشتي مي شود فهميد كه شير شتر هاي همراه يك كاروان كفاف رفع عطش 200 نفر را نمي دهد.
نمي دانم كه شما تجربه اسب سواري را داريد يا خير؟ خود اسب سواري بدون استرس و به عنوان ورزش جزء ورزشهايي است كه به شدت انسان را خسته مي كند.
آخرين نكته اين كه گفته اند در داستانهاي كربلا حرفي از گرسنگي نيست. در حالي كه در متون روايي ما هست كه امام حسين گرسنه و تشنه به كشته شد.
همه اينها در صورتي است كه ما به جنبه هاي ماورايي امام اعتقادي نداشته باشيم.
در فرصتي ديگر به آن جنبه ها نيز (به قدر دانشم) خواهم پرداخت.
۲ نظر:
استفاده کردم . ممنونم که این مطلب رو نوشتید
سلام
اين مطلبي كه نوشتيد توسط يك ايميل به دست من رسيد و حالا بحث عجيبي ميان من و دو تن ديگر از گيرندگان اين مطلب درگرفته كه يكي از اين اشخاص سعي در اثبات اين مطالب و من و فرد ديگر سعي در انكار آن داريم
در حال جستجو درباره جغرافياي منطقه كربلا بودم كه به وبلاگ شما رسيدم
ميخواستم اگه ممكنه منبعي رو كه ازش اين اطلاعات رو در مورد جغرافياي منطقه و وضعيت آب و خاك استخراج كردهايد به من بديد تا بتونم ازش استفاده كنم
ممنون
ارسال یک نظر