چهارشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۶

آب يا آتش؟



چه بيني، چيست اين؟ يا کيست اين مي‌آيد؟
چه بيني؟ آب يا آتش؟
پريزادي است آتش‌فام و آبي پيرهن شايد؟
فکنده زورق از گلبرگ‌ها بر جاري مهتاب؟ (جويبار آبي مهتاب)
و او را برده از افسون ساحر خواب؟
گل‌اندامي‌ست، خوابش برده بر اين سبزگون بستر
خورد گهواره‌اش از کوهساران تا به دريا تاب؟
و شايد جلوه‌اي بيدار از زيبايي خفته‌ست؟
و يا از خفته «زيبا» فکنده بستر رؤيا و گل بر بگر که سيماب؟
و شايد لاله پيکر اختري مرجاني است و ابر پيراهن
خرامان در مداري آبگون تا بيکران، تا ساحل ناياب؟
و شايد نيز تصويري است تر از يک گل آتش
که بيند خواب آب و خواب خاکستر
و اينک باد مي‌لرزاند آن تصوير را در قاب؟
نه اما، هيچ از اين‌ها نيست، اين‌ها نيست...
پس آيا چيست اين زيباي خوابش برده، کآبش مي‌برد با خويش
گلي بر آب
اگر در خواب، يا بيدار
و گر بيدار، يا در خواب
گلي بر آب و... ما همراه گل، با آب
بسوي اين دژ، اين نزديک‌ترين ساحل
بسوي پل
روان بر آب
و بوي گل
و آب اما... چه آب از آب‌ها؟
و اما آب...



کوچه‌هاي تنگ پيچاپيچ
و در و ديوارهايي پر نگار و نقش ديرينه
کوبه و آويزه و گل‌ميخ‌ها بر در
چون رديف نيزه و خنجر
يادگار قرن‌ها تاريخ
و رديف تيغه‌ها، آرايش درها
در کنار گنبد گل‌ميخ‌ها، گويي
در حصار و برج‌ها و باروهاي آن ديرين دژ دزفول
پاسدارانند يا سرنيزه‌هاشان در پس سنگر
کنگره ديوارها و طاق‌ها و شانه‌ي رف‌ها
و هزاره و هره‌هايي بندباز بازگرنه را معبر
کاکل ايوان چو زلف آن مخل دختر
و ببين آن طره...

۹ نظر:

ناشناس گفت...

منتظر هستم که نوشته جديدم را بخوانی!

ناشناس گفت...

سلام. خوشحالم که نوشتی
خوشحالم که این شعر زیبا را نوشتی
و ممنونم که به نظر دوستانت اهمیت می دهی.از خبر خوبی که دادی (راه اندازی سایتت ) خیلی خوشحال شدم امیدوارم هرچه زودتر کارها درست شود
آنوقت حتما بیشتر همدیگر را ملاقات می کنیم.پس به امید دیدار دوباره همین نزدیکی ها

ناشناس گفت...

سلام آقا حجت
من اتفاقی توی جستجوهام وبلاگت رو دیدم اولش که می خوندم احساس کردم ضرب آهنگ نوشته ها خیلی با من تناسب داره، بعد که اسم نویسندرو دیدم فهمیدیم بابا حجت خودمونه. مدتی است ازت بی خبرم امیدوارم هر جا هستی موفق و پیروز باشی

ناشناس گفت...

hm jozve zibatarin..va ajibtarin matn hae bood ke khoondam..hm khodet ye hamchin chizi ro khalgh kardi ..are????..oh khodaya az del harf zadi mamnoon :)

ناشناس گفت...

و يا از خفته «زيبا» فکنده بستر رؤيا و گل بر بگر که سيماب؟
معناي اين قطعه از متن رو متوجه نمي شم كمي توضيح،تشكر

ناشناس گفت...

salam
ziba bood

ناشناس گفت...

- در جاده ی آرمان هایم در حرکت.
- می شود، تنها اگر باور کنم.
من اینجایم، آمدم،
تو هم بیا؛ من هستم.
- پاینده باشید.

ناشناس گفت...

- در جاده ی آرمان هایم در حرکت.
- می شود، تنها اگر باور کنم.
من اینجایم، آمدم،
تو هم بیا؛ من هستم.
- پاینده باشید.

ناشناس گفت...

agha hojjate seyed vakili!!

haltoon chetore?
mano shayad beja nayarin. bande hamid ahmadi hastam. vaghati too madreseye amir too doreye rahnamai tahsil mikardam shoma masoole ketabkhane boodin. ma ba ham kheili refigh boodim. kheili. khoshhalam ke toonestam ye neshooni azatoon peida konam. kash adam mitoonest hamishe koochik bemoone.

chakeram

Hamid Ahmadi