تاحالا حس كردي دوست داري بري با كسي كه براي اولين بار توي خيابون مي بينيش، يه استكان چايي بخوري؟
يه پك قليون توي يه قهوه خونه ي تنگ و تاريك تو چهار راه مولوي؟
جمعه، آبان ۲۶، ۱۳۸۵
براي تو
واژه واژه هاي زندگي حرف حرف روز و شب لحظه لحظه هاي خنده هاي بي غمم سال سال اشك هاي ماتمم براي تو براي عشق هاي لحظه اي براي اشكهاي بي حساب براي خنده هاي بي كتاب
۱ نظر:
ناشناس
گفت...
کامنتتان در 360 من، مرا بدین جا آورد. وبلاگتان را خواندم و به خصوص از پست مرثیه ای برای آزادی لذت بردم. قلم روانی دارید و خوب هم می اندیشید. موفق باشید
۱ نظر:
کامنتتان در 360 من، مرا بدین جا آورد. وبلاگتان را خواندم و به خصوص از پست مرثیه ای برای آزادی لذت بردم. قلم روانی دارید و خوب هم می اندیشید.
موفق باشید
ارسال یک نظر